دخترکم من این وبلاگ را خیلی دیر برایت درست کردم ولی از این به بعد قول می دهم که تمام اتفاقات زیبای زندگیت را برایت بنویسم. بعد از یک سال دوری از هم وقتی برای اولین بار مامانت را دیدی و بدون هیچ حرفی تو بغلم پریدی و برای اولین بار مامان صدام کردی را هیچ وقت فراموش نمی کنم. اون روز بعد از روز تولدت بهترین روز زندگیم بود. شاید به خاطر لجبازی های من و پدرت تو از داشتن مادر در اولین سال تولدت محروم بودی و من هیچ وقت خودم و پدرت را نمی بخشم ولی بهت قول میدم تا زمانی که نفس می کشم کنارت بمونم و بهترین زندگی را برای آسایش تو فراهم کنم. دخترکم تو بهترین هدیه آسمانی هستی و بدان که من فقط و فقط به خاطر تو زنده هستم و نفس می کشم وگرنه بدون ...